جلال خوشچهره در یادداشتی می نویسد: جامعه جهانی خروج یکجانبه ترامپ از برجام را در کنار بیرون بردن کشورش از دیگر قرادادهای بینالمللی و نیز سیاست خارجی آن، اقدامی بیثبات کننده علیه صلح جهانی تعبیر کرد. اکنون «جوبایدن» و تیم منتخب او این امید را ایجاد کردهاند که دیپلماسی نخبهگرا باردیگر عقلانیت لازم را به شیوه تعاملات و بازسازی روابط خارجی ایالات متحده بازگرداند.
سرانجام «دونالدترامپ» با تسلیم شدن در برابر قانون و خواست اکثریت مردم امریکا، امروز کاخ سفید را ترک میکند. پایان دولت ترامپ، آغاز فصل تازه در سپهر سیاسی این ابرقدرت است که بههر ترتیب جامعه جهانی را متأثر از خود میکند. در بیرون از ایلات متحده، آنچه توجهات را بیش از همه به خود جلب میکند، آینده توافقات و قرادادهای بینالمللی است که «برجام» یکی از برجسته ترین آنها به شمار میآید.
جامعه جهانی خروج یکجانبه ترامپ از برجام را در کنار بیرون بردن کشورش از دیگر قرادادهای بینالمللی و نیز سیاست خارجی آن، اقدامی بیثبات کننده علیه صلح جهانی تعبیر کرد. اکنون «جوبایدن» و تیم منتخب او این امید را ایجاد کردهاند که دیپلماسی نخبهگرا باردیگر عقلانیت لازم را به شیوه تعاملات و بازسازی روابط خارجی ایالات متحده بازگرداند.
سادهانگاری است اگر تصور شود که تیم بایدن در کوتاه مدت از دوران ترامپیسم حاکم بر سیاست خارجی این کشور عبور کرده و همه چیز را به نقطه صفر بازمیگرداند؛ خاصه اینکه در نگاه ساکنان تازه کاخ سفید، عبور از دوران ترامپیسم به معنای تکرار کامل گذشته نیست، بلکه همراه با تعریف دوبارهای از شکل و ماهیت روابطی است که تا پیش از این واشنگتن با متحدان اروپایی، همسایگان منطقهای، شریکان آسیایی و آفریقایی خود در سطوح اقتصادی، سیاسی و نظامی داشته است. در اینحال متحدان آمریکا و بهویژه اروپائیان نیز با تجربهاندوزی از کارنامه دولت ترامپ، قاعده روابط خود را بهگونهای استوار خواهند کرد که تعبیر سلطهگری قدرتهای هژمونیک را به الگویی متفاوت از سالهای پس از نیمه دهه ۱۹۴۰ تا ۲۰۱۶ میلادی و استقرار دولت ترامپ، تغییردهند. اکنون متحدان قدرتمند ایالات متحده به الگوی «اعمال قدرت باهم» به جای «اعمال قدرت بر» توجه داشته و در این چارچوب، تمایل آنان در همسویی با سیاستهای واشنگتن تعریف میشود. درواقع یکی از دلایل ناکامی دولت ترامپ برای تسلیم سازی تهران در برابر سیاست «فشارحداکثری» مخالفت متحدان اروپایی و دیگر اعضای جامعه بینالمللی با رویکرد یکجانبهگرای کاخسفید بود.
اکنون «جوبایدن» وعده داده که با پرهیز از یکجانبهگرایی، متحدان امریکا را در تصمیمسازیهای کاخ سفید مشارکت داده و همسویی لازم را دراین باره مهندسی میکند. اگرچه در برنامه صد روز نخست دولت بایدن به بازگشت فوری به قراردادها و توافقات بینالمللی از جمله توافق پاریس، نفتا و تجدید نظر درباره آنچه ترامپ در قبال ناتو به عمل آورد یاد شده اما بایدن و دیگر اعضای تیم او تأکید کردهاند که این بازگشت به مفهوم تکرار همان نظمی نیست که پیش از سال ۲۰۱۶ برقرار بود.
بازنگری در شیوه و ماهیت روابط خارجی ایالات متحده در فصل جدید ممکن است حاوی تعدیلهایی در شکل و شیوه بیان آن نسبت به دولت ترامپ باشد اما به نظر میرسد نگرانی اروپائیان و دیگر اعضای جامعه بینالمللی به سیاستهای واشنگتن همچنان باقی است. مهمترین نکته اینکه بایدن با نگاه به پایگاه سیاسی ـ اجتماعی ترامپ که توانست بیش از ۷۰ میلیون رأی امریکائیان را با خود همراه کند، از هرگونه عقب نشینی در تعاملات بینالمللی به شکلی که او را در مقایسه با رقیب انتخاباتیاش متهم به سازش کند، پرهیز خواهد کرد. عملکرد بایدن در صد روز نخست ریاست بر ایالات متحده، چشم انداز آینده رویکرد دولت او را معلوم خواهد کرد. این چشم انداز میتواند نشان دهد که با شعار ترامپ که « نخست امریکاست» تفاوت چندانی ندارد. همین مهم شیوه تعامل با دولت بایدن را برای همه طرفهای خارجی ایالات متحده پیچیده و یا سختتر از گذشته خواهد کرد.
https://eghtesadezamaneh.ir/?p=14598